سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تاثیر احساس حقارت بر رابطه و عواقب آن

روانشناسان به یک عامل مهم مؤثر بر ارتباط شکننده با دیگران پی برده‌اند. به نظر متخصصان مشاوره روانشناس انسان از بدو تولد موجودی ناقص است، و احتمالاً تنها موجود زنده‌ای است که تا این حد ناتوان به دنیا می‌آید. برخی می‌گویند در مقایسه با سایر حیوانات نوزاد انسانی حدود 16 ماه دیگر باید در شکم مادر می‌ماند. احساس ضعف، ناتوانی و در کنار آن نیاز شدید به نگهداری، همچنین نادانی و ناتوانی مفرط دوران ابتدایی زندگی از کودک انسان موجودی وابسته و گرفتار می‌سازد. انسان ظاهراً در نتیجه ناقص بودن به این نتیجه می‌رسد که هرگز قادر به جبران و تکمیل نقصهای خود نخواهد بود و از تلاش و کوشش بیهوده برای رسیدن به خود اتکایی شکست خورده و مأیوس می‌شود.

این یأس حتی در رفتارهای ناسازگار کودکان نیز ردیابی شده است. برخی از دانشمندان مشاور روان درمان علت اساسی بد رفتاری کودکان در چند سال اول را به یکی از عوامل زیر نسبت داده‌اند: زمانی که کودکی به اندازه کافی از اطرافیان توجه، محبت و صمیمیت دریافت نکنند احساس سرخوردگی کرده و به رفتارهای ناسازگار رو می‌آورند. برخی از کودکان مسیر دومی را نیز در نظر می‌گیرند. آنها دوست دارند اختیار و کنترل کاملی بر خود و محیط پیرامون خود داشته باشند. در واقع سعی زیادی بر هدایت محیط دارند، اما به دلیل ناتوانی از اعمال کنترل بر محیط به بد رفتاری و ناسازگاری رو می‌آورند. البته از این طریق محیط را وادار به تسلیم در برابر خود می‌کنند. سوم، کودکان در نتیجه احساس خشم نسبت به شرایطی که مطلوب آنها نیست سعی می‌کنند از محیط و هر چه که در آن است انتقام بگیرند. آنها تا دق دلی خود را بر سر افراد پیروامون خود نریزند از پا نمی‌نشینند. انتقام از دیگران تا حد صدمه زدن به آنها هدف و آرزوی آنها است. در نهایت کودکان به این نتیجه می‌رسند که راهبردهای آنها برای تسلط بر محیط به نتیجه نمی‌رسد و دست از فعالیت برداشته و عقب نشینی می‌کنند. آنها بر اساس مدل درماندگی آموخته شده از کوششهای ناکارآمد خود مأیوس شده و به فردی دلسرد تبدیل می‌شوند آنها به قدری در این دلسردی پیش می‌روند که از برقراری رابطه با اطرافیان دست برداشته  به جای حفظ رابطه با خانواده به دوستان یا به انزوا پناه می‌برند.

علل بروز ناتوانی در ارتباط بر اساس مدل انسان ناقص

ما می‌توانیم بزرگسالان را در دسته‌های مختلف ناتوانی و نقص قرار دهیم. دسته اول کسانی هستند که با نقصی مادرزادی به دنیا می‌آیند و در هر صورت در چند سال اول زندگی متوجه وجود نقص و ناتوانی می‌شوند و می‌فهمند با یک نقص جسمی به دنیا آمده‌اند و آن نقص را به عنوان یک معلولیت جبران ناپذیر تلقی می‌کند. البته انسان باید بتواند به رغم نقص جسمی با سایر تواناییها آن را جبران ‌کنند اما بسیاری هرگز با مسأله نقص کنار نمی‌آیند. این افراد برای جبران نقص خود به رفتارهای ناسازگار رو می‌آورند. دسته دوم کسانی هستند که در زندگی در شرایط نازپروردگی بزرگ شده‌اند. خانواده، آنها را لوس کرده است. البته در این دوره فرزند سالاری چنین کودکانی فراوانند. دسته سوم، افرادی هستند که در زندگی مورد غفلت بزرگترها قرار گرفته‌اند آنها از هرچه که پیرامونشان است بیزارند. در این شرایط برای جبران نقص خود به راه‌هایی متوسل می‌شوند که مخرب ارتباط هستند. از شما دعوت می‌کنم به مهمترین برخوردهای این افراد در موقع ادراک احساس ضعف توجه کنید. برخی از خصوصیات و ویژگی آنها در ادامه آمده است.

برای خواندن ادامه مطلب احساس حقارت به سایت مراجعه کنید.

برای مشاوره روانشناسی می توانید با مشاوران مرکز  هنر زندگی تماس بگیرید.

برای دریافت مشاوره روانشناسی آنلاین کلیک کنید.